۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه


در اعماق نگاهم
حرفی است
حرفی
که روی زبانم است
و نمی توانم بگویم
از این روست
که ساعتها ست
نگاهت ی کنم
و حرفی نمی زنم
حرفهایت که تمام شد!
نگاهم را
نگاه کن!
کفایت می کند
باورکن!
و نهایتا
لبخندم را
که از برق چشمانم
پیداست!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر